به آب آبرو داده پروردگار كه دنيا نباشد بدونش قرار
توگر عاقلي بهر روزي بكوش كه نابرده رنج كي بردعقل و هوش
به شوق آورد آب آيينه را زدايد ز دلها غم و كينه را
بكوش و به دنبال دريا برو كه از قطره كي سيل آيد بگو
به كردا ر خود تا تواني نناز هنر بر هنرمند باشد نياز
اگر خشك سالي شود پايدار كجا سبزه رويد به هر مرغزار
چنان آسمان مي شود سخت دل كه يك قطره نايد ز ابر خجل
خدا گفته اين نعمتم پاس دار كه اسراف آرد تباهي به بار
به چرخ بلندش اگر بنگري ببيني كه بايد هنر پروري
بدان آب آرامش لحظه هاست اگرخشك شد عيب از كار ماست
حرام است گر آب گردد هدر نبخشد خد ا بنده ي بي ثمر
نگر آب رفته نيايد به جوي ز اسراف و تبذير دستت بشوي
كسي را نباشد ز اسراف سود كلام خدا را ببايد شنود
«خدا را برآن بنده بخشايش است كه خلق ازوجودش درآسايش است»
عباسعلي جاويدان
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: